قدس آنلاین: در این یادداشت قصد داریم در مورد سه موضوع، عملکرد اوج را نقد کنیم. لابد لازم به یادآوری نیست که نقد یک مؤسسه یا یک نهاد فعال فرهنگی هنری با تقدیر از ساخت فیلمهای خوب و ارزشمند آن منافاتی ندارد و به قصد بهبود و ارتقای عملکرد آن است.
۱- سازمان هنری رسانهای اوج، یک بازوی تبلیغاتی جمهوریاسلامی است و به اعتبار همین عنوان، خود را موظف میداند که پیروزیها و کامیابیهای بزرگ نظام را مستند و در قالب رسانه سینما ثبت کند. این موضوع، یک نقطه قوت برای اوج است، اما اشتباه در آنجاست که همه پیروزیهای جمهوریاسلامی را در عرصه امنیتی و نظامی خلاصه کرد. تصویری که بازوهای تبلیغاتی نظام باید از جمهوریاسلامی نشان دهند این است که خاصیت منشوروار این نظام را به دنیا نشان دهند. اگر از این منشور رنگارنگ و همهگیر غفلت کنیم و آن را در تصویر یک آینه محدب محدود کنیم، تصویر نادرستی از نظام و جمهوریاسلامی بازتاب دادهایم. جمهوری اسلامی در عرصههای اطلاعاتی، ضدجاسوسی و نظامی پیروزیهای بزرگی کسب کرده، اما همه پیروزیهای نظام در این حوزهها محدود نیست. موفقیتهای بزرگ علمی، فناورانه، هنری، ورزشی و توانایی جمهوریاسلامی در باوراندن «ما میتوانیم» در حوزههای مختلف را نیز باید دید. جمهوری اسلامی به دست سربازان گمنام و آشکارش حفظ شده، اما ارتقای آن در حوزههای مختلف را نیز باید دید و به دنیا نشان داد. انسانهای بزرگ اما گمنامی تلاشهای خاموشی کردهاند که امروز ایران در عرصههای گوناگون دانش و فناوری، نامی قابل احترام در سطح جهان است. تمرکز بر حوزههای نظامی و امنیتی موجب میشود این جنبه از تأثیرگذاری شگفتآور انقلاباسلامی دیده نشود و تصویری که از این انقلاب به جهان بازتاب داده میشود، همه واقعیت نباشد.
۲- اوج با هنر سر و کار دارد پس باید حرفش را به زبان هنر بیان کند. برای این کار باید هنر و ادبیات و فرهنگ را با همه پیچیدگیها و تنوعش بشناسد و بفهمد. هنر تنها سینما نیست و سینما نیز تنها فیلمهای «تولید عظیم» در ژانرهای جاسوسی و جنگی نیست. ما اگر به فکر الگوسازی در حوزه سبک زندگی هستیم، باید بدانیم که این الگوسازی تنها با درشتنمایی و قهرمانسازی در عرصه امنیتی و اطلاعاتی ممکن نیست. سبک زندگی یعنی امورجاری و روزمره، یعنی غم و شادی مردم، یعنی دغدغههای کوچک اما مهم زندگی. برای الگوسازی در سبک زندگی، ناچار باید تنوع ژانری را پذیرفت و اجرا کرد. باید برای کودک، نوجوان، دختر جوان، پسر در آستانه بلوغ، مرد و زنی که خانواده تشکیل دادهاند و پیرمرد و پیرزنی که دغدغههای سالمندی دارند، حرفی داشت. باید بلد بود به طنز حرف زد، فانتزی ساخت، از عشق گفت، از فراق، از وصال، از محبت در خانواده، از رابطه فرزندی و پدر و مادری. اگر به این حوزهها وارد نشویم و برای مردم کشور خود حرفی نداشته باشیم، نباید از دیگران و بیگانگان توقع داشته باشیم که برای شادی و غم آنان برنامه نریزند. حرفهای گل درشت سیاسی و طعنه بار این و آن مقام کردن، همه سینما نیست. اگر توانستی حرفی برای یک کودک یا جوان مسلمان بزنی که امید و شادی را در او نکشی، هنر کردهای. سینما را باید با همه تنوعش شناخت و فهمید و برای همه اجتماع با همه تنوعش محتوا تولید کرد.
۳- اوج بخواهد یا نخواهد، بخش مهمی از جریان تولید در سینمای ایران است. تولید در سینما نیز به پول و سرمایه گره خورده است. تا زمانی که اوج در این زمینه شفاف و روشن عمل نکند، نباید انتظار داشته باشد دیگران نیز شفاف باشند. مؤسسهای که خود در مذمت عملکرد مبهم مالی، فیلم میسازد باید در این عرصه پیشگام باشد. متأسفانه سکوت اوج در این حوزه، بهانه به دست مخالفان داده و شایعات و ارقام عجیب و غریب و شگفتآور در محافل هنری و سینمایی درباره قراردادهای اوج رایج است. این مسئله نه به نفع اوج است و نه به نفع فیلمسازانی که با اوج همکاری میکنند. فارابی در چند نوبت فهرستی از کمکهای خود به ساخت برخی فیلمها را منتشر کرده، اگرچه این فهرست همچنان جای بحث دارد، به عنوان قدم اول قابل توجه است. خوب است اوج نیز در این مسیر قدم بردارد تا هم جلو شایعات و دروغها را بگیرد و هم نشان دهد به آنچه در فیلمهایش نشان میدهد، متعهد است.
نظر شما